تصویری: متضاد Quench چیست؟
2024 نویسنده: Lynn Donovan | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-15 23:46
دمیدن، فرونشاندن، دمیدن، خاموش کردن، فرونشاندن، فرونشاندن، آرام کردن، خاموش کردن. خفه کردن، سرکوب کردن، فرو نشاندن (فعل) سرکوب یا له کردن کامل.
همچنین مترادف quench چیست؟
فرو نشاندن , slake, allay, assuage (فعل) ارضاء (تشنگی) "آب سرد خاموش شد تشنگی او" مترادف ها : تسکین دادن، آشتی دادن، سرکوب کردن، دمیدن، تسکین دادن، خفه کردن، نرم کردن، تسکین دادن، تسکین دادن، آرام کردن، غرغر کردن، تسکین دادن، کاهش دادن، آسان کردن، آرام کردن، خاموش کردن، تسکین دادن، خاموش کردن، خاموش کردن، سست کردن، آرام کردن، آرام کردن.
به همین ترتیب مترادف ثواب چیست؟ درست را انتخاب کن مترادف برای پاداش فعل پرداخت، جبران، پاداش، ارضا کردن، بازپرداخت، غرامت، بازپرداخت، پاداش به معنای دادن پول یا معادل آن در ازای چیزی است.
همچنین بدانید متضادها چیست؟
تعریف از متضادها یک متضاد کلمه ای است که به معنای مخالف کلمه دیگر است. به عنوان مثال، متضاد از "گرم" ممکن است "سرد". "ریشه کلمات برای کلمه" متضاد واژههای «anti» به معنای «مخالف» یا «مقابل» و «onym» به معنای «نام» هستند. مترادف و متضادها دقیقا برعکس هستند
مترادف ارضا چیست؟
راضی کردن . مترادف ها : سیر کردن، راضی کردن، ارضا کردن، لطفا، پر کردن، راضی کردن، بسنده کردن، جبران کردن، جبران کردن، پاداش دادن، غرامت دادن، اطمینان دادن، متقاعد کردن، ملاقات، برآورده کردن.
توصیه شده:
متضاد بهینه چیست؟
بهینه، بهینه (مطلوب ترین ممکن تحت یک محدودیت بیان شده یا ضمنی) متضاد: بدترین [غیر مستقیم از طریق بهترین] ((مرتبط «بد») از نظر کیفیت یا ارزش یا شرایط بینیازترین» «بدترین بازیکن تیم». "بدترین آب و هوای سال"
متضاد کلمه quizzical چیست؟
متضادها: سرگردان، هوشیار، بی بازی، جدی. مترادف: گزنه، تمسخرآمیز، آزاردهنده، طاعون، آزاردهنده، مسخره کردن، غمخوار، طعنه زن، مزاحم، تمسخر، طاعون، پرسشگر، آزاردهنده، آزاردهنده، مزاحم، تمسخر، آزاردهنده، تحریک کننده. پرسشگر، پرسشگر (adj)
متضاد معجون چیست؟
معجون. متضادها: خامی، خامی، مواد تشکیل دهنده
متضاد دوراهی چیست؟
دوراهی. متضادها: بیرون کشیدن، رد کردن، آزادی، مزیت، برتری، فرار، راه حل، پاسخ. مترادف: رفع، قلع و قمع، معضل، شک، دشواری، خراشیدن
متضاد انتقام چیست؟
متضادهای AVENGE بخشش، عفو، عفو، بخشش، تشویق، بخشش، تشویق، آرامش، بهانه