تصویری: متضاد دوراهی چیست؟
2024 نویسنده: Lynn Donovan | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-15 23:46
دوراهی . متضادها : برکناری، رد کردن، آزادی، مزیت، برتری، فرار، راه حل، پاسخ. مترادف ها : رفع، قلع و قمع، معضل، شک، دشواری، خراشیدن.
همچنین پرسیده شد متضاد نقض چیست؟
متضادها برای (فعل) رخنه ورودی اصلی: مخالفت کردن، نقض کردن، توهین کردن، رخنه شکستن، تجاوز کردن، نقض کردن. تعریف: با بی توجهی به قوانین، قوانین، قراردادها یا وعده ها عمل کنید. استفاده: توهین به تمام قوانین بشریت. نقض قوانین اساسی یا تمدن بشری؛ قانون شکنی؛ زدن زیر قول.
پس از آن، سؤال این است که بخش گفتار برای معضل چیست؟ بخشی از سخنرانی : اسم. تعریف 1: وضعیت مشکلی که مستلزم انتخاب بین راه حل های به همان اندازه نامطلوب است یا در برابر راه حل رضایت بخش مقاومت می کند.
به همین ترتیب ممکن است کسی بپرسد که چگونه از دیلم در جمله استفاده میکنید؟
«کیت خود را در یک دوراهی زمانی که دو دوست صمیمی او دعوا می کردند. پس از غلبه بر آن دوراهی ، من فکر می کنم دوستی ما قوی تر است. حقوق بازنشستگی دوراهی در حال بستن یک طرح بازنشستگی "حقوق نهایی" است.
چگونه از نقض در جمله استفاده می کنید؟
نمونه هایی از نقض یک جمله بسیاری از مردم تصمیم او را یک رخنه از اعتماد. قاضی حکم داد که اقدامات دکتر انجام شده است رخنه وظیفه قراردادی او فعل او مدعی است که شهر نقض شده است توافق با فروش ملک آیا او قصد دارد رخنه قراردادش؟
توصیه شده:
متضاد بهینه چیست؟
بهینه، بهینه (مطلوب ترین ممکن تحت یک محدودیت بیان شده یا ضمنی) متضاد: بدترین [غیر مستقیم از طریق بهترین] ((مرتبط «بد») از نظر کیفیت یا ارزش یا شرایط بینیازترین» «بدترین بازیکن تیم». "بدترین آب و هوای سال"
متضاد Quench چیست؟
دمیدن، فرونشاندن، دمیدن، خاموش کردن، فرونشاندن، فرونشاندن، آرام کردن، خاموش کردن. سرکوب کردن، فرو نشاندن، خاموش کردن (فعل) سرکوب یا له کردن کامل
متضاد کلمه quizzical چیست؟
متضادها: سرگردان، هوشیار، بی بازی، جدی. مترادف: گزنه، تمسخرآمیز، آزاردهنده، طاعون، آزاردهنده، مسخره کردن، غمخوار، طعنه زن، مزاحم، تمسخر، طاعون، پرسشگر، آزاردهنده، آزاردهنده، مزاحم، تمسخر، آزاردهنده، تحریک کننده. پرسشگر، پرسشگر (adj)
متضاد معجون چیست؟
معجون. متضادها: خامی، خامی، مواد تشکیل دهنده
متضاد انتقام چیست؟
متضادهای AVENGE بخشش، عفو، عفو، بخشش، تشویق، بخشش، تشویق، آرامش، بهانه